امروز صبح که سوار اتوبوس بودم در جایی به این فکر کردم که پیاده شوم و بقیهی راه را از کنار رودخانه تا دانشگاه پیاده بروم. از بس هوا خوب شدهاست. چند روزی بیشتر نیست که هوای اینجا از صفر بالا زده و برفها آب شدند. برفها همه ناگهان آب شدند. میشود دیگر تغییر فصل را قبول کرد. من که اینقدر از گرمای اینچنینی هوا غافلگیر شدم که هی میگویم این گرما موقتی است و دوباره سرما بر میگردد. اما پیشبینیهای ادارهی هواشناسی حرف مرا به کلی رد میکند. برای روزهای آینده هوای +15 هم در جداول پیشبینی شدهاست. غیر از هواشناسی و دماسنجهای جیوهای، دماسنجهای دیگر هم هست که میتوان با آن تغییر فصل را حس کرد. من اسمش را "دماسنجهای اجتماعی" میگذارم. اولیش تعداد دوچرخههایی است که در سطح شهر دیده میشود. در تابستان دوچرخه، یکی از اصلیترین وسایل حمل و نقل مردم است. به خصوص دانشجو جماعت که خانهاش به دانشگاهش نزدیک است، جیبش خالی و تنش سالم است. کلا دوچرخه راه حل خوبی هم برای کاهش هزینههای جابهجایی همهی اقشار آسیبپذیر است. این روزها تعداد دوچرخهها که تا هفتهی پیش ازشان خبری نبود رو به فزونی است. دماسنج دیگر هم درصد خانمهایی است که دامن کوتاه پوشیدهاند و سومی درصد مردانی است که شلوارک به پا دارند. هر چه این دو درصد زیاد شود یعنی هوا گرمتر است. به طوری که اگر یک پروژهی تحقیقاتی تعریف شود شاید بتوان مقالهای با موضوع ارائهی رابطهای دقیق برای به دست آوردن دمای هوای شهر از روی این درصدها چاپ کرد. این دو سه روز وضعیت این دو شاخص هم از صفر به سمت اعداد مثبت در نمودار پیش میرود.
دیشب باران آمد و زمین تر شد. خیسی زمین در جاهایی که برفِ زیادی آب شده است هم به نم این روزها افزوده است. از اتوبوس که پیادهشدم دوست داشتم فاصلهی کوتاه پیادهروی بلندتر میبود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر